game of love and hate(part 10)
ویوی ات
ات: منو کانگ یونگ داشتیم گیم بازی میکردیم لیدا هم داشت با دوست پسرش چت میکرد که در اتاقم به صدا در اومد
تق تق
ات:بله
تهیونگ :منم
ات:بیا تو
تهیونگ:خانوما بدون من گیم میزنید
ات:نمی دونستم میتونی یه زره جنتلمن باشی
تهیونگ:من برای آدمش جنتلمنم میشم ولی نه برای تو
خب حالا بیخیال این حرفا رو بعدا راجبش صحبت میکنیم داشتید چی بازی میکردید
کانگ یونگ :با نیمه گم شدم داشتم کالاف بازی میکردم
تهیونگ:چشمم روشن نیمه گمشدت کیه
کانگ یونگ :ات جونم
تهیونگ:هی لوله گاز از طرف خواهرم شانس نیاوردیم منم بازی میکنم
لیدا :مستر کیم شما به این جور بازی ها علاقه دارید
تهیونگ:آره زیادم علاقه دارم شاید تنها چیز مثبت که ات داره اینکه خودش پلیره
لیدا:چه جالب منم خیلی علاقه دارم به همچین بازی هایی
کانگ یونگ :این یارو چقدر دورعه(درگوش ات)
ات:تازه کجاشو دیدی
ات:بچه ها جمع کنید بریم ویلای من عشق حال چند تا از رفیقامم هم دعوت میکنم
لیدا:من که پایه اعم البته اگه مستر کیم هم موافق باشن
کانگ یونگ :منم هستم
تهیونگ:منم میام
ات:اکی پس پاشید بریم
تهیونگ:ات تو نمیخواد ماشین بیاری هممون توی ماشین من جا میشیم
ات:اکی
توی ویلا
ات:خب بچه ها اینجا خونه منه
کانگ یونگ : تو نگاه اول فخمیدم آدم خوش سلیقه ای هستی
لیدا :خونت خوشگله ها ولی یخورده قدیمیه
ات:همین یه ماه پیش ساخت اینجا تموم شده
لیدا عهه جدی اخه ویلای خودم انقدر بزرگ و با شوکوهه یخورده ویلات زیاد به چشمم نیومد
تهیونگ:به به محل مناسب برای پارتی کردن هامو پیدا کردم
ات:یاااااا اول ببین من بهت کیلید های اینجارو میدم یا نه بعد حرف بزن
ات: منو کانگ یونگ داشتیم گیم بازی میکردیم لیدا هم داشت با دوست پسرش چت میکرد که در اتاقم به صدا در اومد
تق تق
ات:بله
تهیونگ :منم
ات:بیا تو
تهیونگ:خانوما بدون من گیم میزنید
ات:نمی دونستم میتونی یه زره جنتلمن باشی
تهیونگ:من برای آدمش جنتلمنم میشم ولی نه برای تو
خب حالا بیخیال این حرفا رو بعدا راجبش صحبت میکنیم داشتید چی بازی میکردید
کانگ یونگ :با نیمه گم شدم داشتم کالاف بازی میکردم
تهیونگ:چشمم روشن نیمه گمشدت کیه
کانگ یونگ :ات جونم
تهیونگ:هی لوله گاز از طرف خواهرم شانس نیاوردیم منم بازی میکنم
لیدا :مستر کیم شما به این جور بازی ها علاقه دارید
تهیونگ:آره زیادم علاقه دارم شاید تنها چیز مثبت که ات داره اینکه خودش پلیره
لیدا:چه جالب منم خیلی علاقه دارم به همچین بازی هایی
کانگ یونگ :این یارو چقدر دورعه(درگوش ات)
ات:تازه کجاشو دیدی
ات:بچه ها جمع کنید بریم ویلای من عشق حال چند تا از رفیقامم هم دعوت میکنم
لیدا:من که پایه اعم البته اگه مستر کیم هم موافق باشن
کانگ یونگ :منم هستم
تهیونگ:منم میام
ات:اکی پس پاشید بریم
تهیونگ:ات تو نمیخواد ماشین بیاری هممون توی ماشین من جا میشیم
ات:اکی
توی ویلا
ات:خب بچه ها اینجا خونه منه
کانگ یونگ : تو نگاه اول فخمیدم آدم خوش سلیقه ای هستی
لیدا :خونت خوشگله ها ولی یخورده قدیمیه
ات:همین یه ماه پیش ساخت اینجا تموم شده
لیدا عهه جدی اخه ویلای خودم انقدر بزرگ و با شوکوهه یخورده ویلات زیاد به چشمم نیومد
تهیونگ:به به محل مناسب برای پارتی کردن هامو پیدا کردم
ات:یاااااا اول ببین من بهت کیلید های اینجارو میدم یا نه بعد حرف بزن
- ۴.۳k
- ۱۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط